هویت جدید دینی ما

ترجمه دکتر سید حسین شرف الدین

نويسنده: چارلز ديويس
مترجم: سيد حسين شرف الدين

به گونه اى باورنكردنى، چنين رايج شده است كه افراد مذهبى امروزه نوعى بحران هويّت را تجربه مى كنند. براى مثال، كاتوليك ها در گذشته، از يك هويّت مشخص و متمايز برخوردار بودند، اما اكنون اين گونه نيستند. من وضعيت اختصاصى خودم را به عنوان يك كاتوليك، كه ارتباطش عموماً با كليساى خويش قطع شده، شرح و توضيح مى دهم ـ و از اين بابت پيشاپيش از خوانندگان اين سطور پوزش مى طلبم. اگر كسى اينك از من سؤال كند كه آيا شما كاتوليك هستى، نمى دانم چگونه به او پاسخ گويم. من خوب مى دانم كه شرايط لازم براى عضويت در اين آيين را، كه در قوانين شرعى آن منعكس شده، به جا نمى آورم و نيز با همه عقايد جزمى كاتوليكى موافق نيستم. از سوى ديگر، به كاتوليك هاى شناخته شده اى برمى خورم كه شرايط شرعى و مرسوم براى عضويت را جدّى تلقّى نكرده و گاه حتى به عقايد جزمى كم تر از آنچه من معتقدم، اعتقاد دارند. مضافاً اين كه گروه ها و افرادى، اعم از روحانى و عامى، در امريكاى شمالى و انگليس آشكارا مرا به عنوان يك پيرو كاتوليكى وفادار و معتقد تلقّى مى كنند; واقعيتى كه تا چند دهه پيش امكان وقوع نداشت.

حال سؤال اين است كه من چه معيارهايى را بايد براى تبيين هويّت كاتوليكى محتمل خودم به كار بندم؟ مجدّداً سؤال مى كنم كه در عصر و زمان حاضر، چه كسى بايد خود را مسيحى بداند؟ يك اثر تأليفى، همچون كتاب افسانه خداى مجسّم۲ ويراسته متكلّم مسيحى، جان هيك، آموزه اصيل مسيحى ـ يعنى «تجسّم»، به معناى تعريف شده توسط شوراى كليسا ـ را انكار مى كند. واكنش سنّتى برخى مسيحيان اين است كه نويسندگان آن را به انحراف و رويگردانى (ارتداد) از عقايد مسيح متّهم كنند، اما واكنش گسترده تر نشان مى دهد كه اينك در ميان عموم كسانى كه خود را مسيحى مى نامند، اجماع و اتفاقى بر اين سطح آموزه اى وجود ندارد. حال، چگونه مى توانيم يك هويّت مسيحى را تعيين كنيم؟ به بيان ديگر، مى توانم اضافه كنم كه مشخص كردن وابستگى يك فرد به كمك فرقه مسيحى آسان تر از مشخص كردن [اصل] مسيحى بودن اوست. [دليل اين امر آن است كه] معيارهاى تعلّق داشتن به يك فرقه، معمولا بيرونى هستند و به آسانى اعمال مى شوند، اما همه كسانى كه خدماتى دريافت كرده و اعاناتى مى پردازند، لزوماً خود را معتقد به حضرت مسيح نمى انگارند.

البته مسأله تنها افول ظاهرى هويّت مسيحى در يك فرهنگ سكولار نيست. چنين تصور مى شود كه گستردگى يا ابهام و تيرگى هويّت مذهبى مسيحيان از پذيرش اديان ديگر ناشى شده است. ريماندو پانيكار (Raimundo panikkar)مدعى است كه او نه فقط يك مسيحى تمام عيار، كه يك هندوى تمام عيار نيز هست. چنين كسى ممكن است ادعا كند كه آموزه اخير توماس مرتن (Thomas Merton) [نشان مى دهد كه وى فردى] مسيحى يا بودايى است و شايد چنين نتيجه گيرى كند كه وى بالاخره مايل نيست تمايز اعتقادى خويش را وانمود سازد. در هر حال، اگر مسيحيان، ديگر سنّت مسيحى را امانت دار صرف يا نهايى حقيقت و ارزش مذهبى نپندارند، در آن صورت آيا هويّت آن ها به عنوان اشخاص مذهبى در سطحى عميق تر از ذهنيت و رفتار مسيحى متمايزشان و نيز در سطحى عميق تر از اظهار عقيده و باور مسيحى شان جاى خواهد گرفت؟ تا اين جا هويّت دينى به عنوان موضوع اصلى مطرح بود، اما اينك مجموعه مقارنى از مسائل در قلمرو اجتماعى و سياسى مطرح هستند.

مجدداً اجازه مى خواهم تا موضوع اختصاصى خودم را پيش بكشم: من حمايت و وفادارى سياسى نهايى ام را به كدام موضوع معطوف كنم؟ من اهل انگليس ام، اما اين كشور اكنون ديگر سرزمين من نيست. آيا كشور كانادا،  كه تابعيت آن را دارم، سزاوار وفادارى نهايى من هست؟ در عين حال، كانادا بر نظم و ترتيب قانونى و تشكيلاتى استقرار يافته و فاقد مردم يا توده۳ يكپارچه است. كانادا به عنوان يك ساخت سياسى، ممكن است زوال پذيرد و اگر چنين چيزى واقع شود، من ناگزير بايد براى قوام بخشيدن به يك هويّت سياسى جديد، به سطح عميق ترى متوسّل شوم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا