بررسي انتقادي نظريه گيدنز در باب منشأ و معنابخشي دين، براساس آموزه‌هاي قرآن

دکتر سید حسین شرف الدین

چکيده
گيدنز برخلاف جامعه‌شناسان کلاسيک، منشأ دين را واکنشي به بي‌معنايي دانسته و «معنابخشي» را يکي از مهم‌ترين کارکردهاي دين مي‌داند. وي با بررسي پيامدهاي مدرنيته چنين نتيجه مي‌گيرد که دين مي‌تواند الهام‌بخش دنياي بهتر در عصر مدرنيته متأخر باشد، مشروط به آنكه تن به گفت‌وگو و بازانديشي بسپارد. نوشتار حاضر اين موضوع را با بهره‌گيري از الگوي تفسير موضوعي با رويکرد «استنطاقي» در تفسير ميان‌رشته‌اي بررسي کرده است. اين نظريه هرچند به لحاظ پاسخگو دانستن دين به سؤالات انسان امروزي، در زمره نظريه‌هاي معنويت‌گرايي ديني و نزديک‌ترين تفسير به تلقي اسلامي دانسته شده، اما به لحاظ مباني، روش و جهت‌گيري کلي، نقص‌هاي اساسي و بنيادين دارد که برخي از مهم‌ترين آنها عبارتند از: همسان‌سازي هويت اديان گوناگون، مغفول ماندن منشأ الهي براي اديان توحيدي (از جمله اسلام)، نشاندن ريشه دينداري به جاي منشأ دين، نفي سرشت فطري دينداري، تقليل حقيقت دين به امور مادي صرف، توجه به ‌کارکردها به جاي ذات دين، تعميم‌هاي نابجا و تسري نتايج آن بر اديان ديگر (از جمله اسلام)، و تبيين محدود از کارکرد معنابخشي دين.

کليدواژه​​‏ها: گيدنز، منشأ دين، معنابخشي دين، قرآن کريم، دنيوي شدن، بازانديشي ديني.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا