رسانه و نقش آن در جامعهپذیری و فرهنگسازی کودکان و نوجوانان
مصاحبه با دکتر سید حسین شرف الدین
( این مصاحبه در فصلنامه کودک، نوجوان و رسانه، شماره یازدهم، بهار ۱۳۹۵، ص ۶۱-۸۲، منتشر شده است)
تعریف شما از فرهنگ چیست؟
از فرهنگ تعاریف مختلفی ارائه شده است. مردمشناسان معمولاً فرهنگ را به صورتي غير دقيق و در گسترهاي بسيار وسيع معادل سبک زندگي به کار میبرند. جامعهشناسان غالباً، فرهنگ را به عنوان مفهومي داراي منزلت تحليلي و به صورتي نسبتاً گويا به معناي مجموعه در هم تنيدهاي از باورها، ارزشها، نگرشها، هنجارها، نمادها، معاني، عادتها و الگوها معرفي ميکنند که يک جامعه در فرايند زيست اجتماعي تاريخي خويش بدان دست يافته و به عنوان ميراث از نسلي به نسلي منتقل ميسازد و در ساختار شخصيتي افراد و همچنين در نهادها و ساختارهاي اجتماعي، درونريزي و تثبيت ميکند. فرهنگ در یک تلقی عامتر همه میراث مادی و غیرمادی بشر را شامل میگردد.
اين مجموعه از عناصر و مولفههاي مختلف از نوعي وحدت تاليفي برخوردار بوده و اقيانوسوار جامعه و اعضاي آن را در بر ميگيرد. آدميان ناخودآگاه در قلمرو بيکرانه فرهنگ غوطهورند. انسان اجتماعي نه تنها در فرهنگ و بستر فرهنگي زندگي ميکند، بلکه از فرهنگ به عنوان خوراک فکري خويش ارتزاق و براساس منطق فرهنگي عمل ميکند. فرهنگ هر جامعه به مثابه کلانترين نظام معنایی و گفتماني غالب، نسبتاً عموميت داشته و مورد قبول اکثريت قرار دارد. پذيرش، آموزش و انتقال آن غالبا به صورت غير استدلالي و غير مستقيم و تاحدي نيز مستقيم صورت ميگيرد. فرهنگ اساس و پايه اجتماع و ملات پيوند اعضاي آن است. شخصيت جمعي و هويت اجتماعي هر جامعه به فرهنگ آن مستند است و به همين دليل، يکي از کارکردهاي مهم آن، هويتسازي و هويتبخشي و تشخصدهي است. فرهنگ ضمن آن که بستر انديشهها، آرمانها، علايق، احساسات، دريافتها، تجربيات، نگرشها و منطق الگويي سلوک جمعي است؛ در عين حال محملي براي روابط و پيوندهاي ميان ذهني، کنشها و مناسبات مشترک، گرایشها و پويشهاي هدفمند، قضاوتها، گزينشها، ارادهها، رفتارها، جذب و دفعها، کنشها و واکنشها، و به طورکلي سامانيابي روابط و مناسبات ريز و درشت در مسير نيل به غايات مشترک است. فرهنگ غالب و متفوق هر جامعه که واجد بيشترين ميزان مشترکات خرده فرهنگهاي فعال يک جامعه است، به تبع مقوله دولت ـ ملت از آن به «فرهنگ ملي» تعبير ميشود؛ فرهنگي فراسوي همه خرده فرهنگهاي دروني که همه اعضاي جامعه به درجاتي بدان تعلق خاطر داشته و سلطه آن را عميقاً پذيرا شدهاند. ….