بازخوانی منازعه اصالت و اعتباریت جامعه

دکترسید حسین شرف الدین

تاریخچه بحث از اصالت جامعه

اصالت یا عدم اصالت جامعه یکی از مباحث مهم علوم اجتماعی و فلسفه نظری تاریخ است. این بحث در ادبیات علوم اجتماعی عمدتا تحت عنوان  فردگرایی و جمع گرایی، خرد گرایی و کلان نگری، عاملیت و ساختار و در نهایت نظریه های تلفیقی تحت عنوان تلفیق خرد و کلان (در میان جامعه شناسان امریکایی) و تلفیق عاملیت و ساختار(در میان جامعه شناسان اروپایی) مطرح شده است(ر.ک: ریتزر و گودمن، ۱۳۹۳، ص ۵۳۵- ۶۱۹ ). استاد مصباح قبل از پرداختن به نقد ادله عقلی و قرآنی  قائلان به اصالت و موجودیت استقلالی جامعه، به نقل تفصیلی دیدگاه های فردگرایان و جمع گرایان درتاریخ علوم اجتماعی و تلاشهایی که برای آشتی این دو موضع متقابل صورت گرفته، پرداخته اند. (ر.ک: جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن،۱۳۹۰، ص‌ ۵۳-۹۶)

سابقه طرح این بحث به صورت موجود در جامعه علمی ما، ظاهرا به مرحوم علامه طباطبایی می رسد(اگرچه رگه هایی از آن در اندیشه های فارابی، ابن خلدون، خواجه نصیر و در معاصرین دراندیشه های اقبال لاهوری نیز یافت می شود).در میان اندیشمندان غربی هم کسانی مثل دورکیم صراحتا و کارکرد گرایان ساختاری مثل پارسونز تلویحا و قائلان به تکامل اجتماعی با اصرار بر وجود یک حقیقت ذاتی ثابت در ورای تطورات پیاپی جامعه نیز به وجود امری اصیل که این همانی حقیقت متطور در فرایند تطورات پیاپی تاریخی را حفظ کند؛ قائل شده اند. سوال اصلی این منازعه اصالت یا عدم اصالت جامعه در کنار اصالت فرد است. و….

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا